گلبرگ
می روم...
می روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه خویش
بخدا می برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه خویش
می برم، تا که در آن نقطه دور
شستشویش دهم از رنگ گناه
شستشویش دهم از لکه عشق
زینهمه خواهش بیجا و تباه
نوشته شده در یکشنبه 91/4/25ساعت
10:13 صبح توسط زینب نظرات ( ) |
آخرین مطالب
Design By : RoozGozar.com |